سرویس سیاست مشرق- شاهزاده عبدالعزیز بن احمد، در کنار پسر عمویش ایستاده تا مراسم خوش آمدگویی حاکم دبی را تماشا کند. دو سال قبل از این پسر شاه سعودی همه شاهزاده ها را خلع مقام کرده و به زندان انداخته بود، اما حالا نفر سوم دولت عربستان در دوران حکومت شاه قبلی دوشادوش محمد بن سلمان در جایگاه ایستاده و در کنار پرچمهای عربستان و امارات مراسم تشریفات را نظاره میکند. فردای آن روز روزنامه مصری و پر تیراژ الاهرام در یادداشتی نوشت که بازی سیاسی همین است، گاهی پشت به زین؛ گاهی زین به پشت! شاهزاده در کنار ولیعهد یعنی اتحاد به خانواده سلطنتی بازگشته است.
در ریاض گفته میشود که به زودی سلمان بن عبدالعزیز پادشاه سعودی مرگ را در آغوش گرفته و فرزند مشهورش محمد جای او را خواهد گرفت. نایبالسطنه دربار سعودی نیز پس از گرد و خاک در ریاض حالا به این نتیجه رسیده است که برای حکمرانی در عربستان طایفه مهمتر از تکیه به دیوار سست برخی دولتهاست. تجربه تلخ همکاری گاوهای شیرده با ترامپ و شکست در جنگ یمن باعث شده است که شاهزاده مغرور و کم تجربه جنس سنگِ سخت سیاست را بهتر شناخته و بازی را به گونهای دیگر پیش ببرد.
بن سلمان در اولین روزهای حکومت در ریاض گمان میکرد که با تکیه بر اسلحه آمریکایی، اصلاحات اروپایی و حذف رقبا میتوان تا ابد در قدرت ماند و حکمرانی کرد. آن روزها جان ابی زید سفیر ایالات متحده در عربستان به صورت مداوم زیر گوش بن سلمان میخواند که اگر کاخ سفید را از خود راضی نگه دارد، پادشاه شدن او تضمین شده و شاهزاده جوان میتواند کلید دار بعدی قدرت در عربستان باشد.
اما دیر زمانی نگذشت که با پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری ورق بازی برگشته و دموکراتها نمای سیاست در خاورمیانه را تغییر دادند. در آن روزها رئیس جمهور جدیدآمریکا برای بن سلمان رجز سیاسی خوانده و گفته بود که سعودی باید در درون مرزهایش کنترل شده و هر گونه اقدام خارج از آن پاسخ شدید خواهد داشت. البته بسیاری این اختلافات میان ریاض و واشنگتن را یک «شو سیاسی» میدانند؛ اما شواهد نشان میداد که عربستان آن روزها به شدت در موضع ضعف قرار گرفته و برای حفظ موقعیت باید به بایدن باج بیشتری میداد. جورج بوش پدر پس از جنگ اول خلیج فارس گفته بود که عربستان تا زمانی که باج و خراج بدهد در امان است، این استراتژی بعدها نیز توسط روسای جمهور دیگر آمریکا مورد استفاده قرار گرفته است.
حتی پادرمیانی استاد اعظم بن سلمان یعنی «محمد بن زاید» نیز تاثیری در سیاست های جدید آمریکا نگذاشته و سعودی در باتلاقی افتاده بود که نه راه پیش داشت و نه پس. در آن روزها بن سلمان تصمیم گرفت که به جای بازی با کارتهای سیاست خارجی، به درون برگشته و در میان بازیگران داخلی در طوایف مختلف حاضر در صحنه یارگیری کند. شاهزادهها یکی پس از دیگری از زندان خارج شده و هر کدام به مناصب سابق خود بازگشتند. حتی افرادی چون خالد بن طلال نیز در لیست آزادی قرار گرفتند. با این وجود بن سلمان بارها نامه التماس گونه برای بایدن نوشته بود و از او میخواست صف متحد دوستان مشترک را نشکند؛ پاسخ رئیس جمهور آمریکا تنها یک جمله بود: برای عبور از اتوبان خاورمیانه باید عوارض آن را پرداخت کنی! این سطح از تحقیر در تاریخ سعودی کمنظیر است.
وعده دیدار ریاض، ساعت پنج عصر!
اما با آغاز جنگ در شرق اروپا و وقوع بحران انرژی در غرب آن؛ نوبت به تلافی شاهزاده سعودی رسید. بن سلمان معتقد بود که آمریکاییها با خارج کردن سیستم پدافند موشکی از خاک عربستان این کشور را به شهری بی دفاع در برابر رزمندگان انصارالله بدل کرده اند. بایدن در همان آغازین روزهای جنگ در اوکراین، ریما بنت بندر بن سلطان سفیر جوان سعودی را به کاخ سفید فرا خوانده تا از ریاض بخواهد شیر نفت را به سوی بازارهای غربی باز کرده تا تعادل قیمت بهم نخورده و نفت تبدیل به طلا نشود.
پاسخ سفیر سعودی به رئیس جمهور آمریکا همه حاضران در آن جلسه را غافلگیر کرد! او به بایدن گفته بود که برای مذاکره در این مورد بهتر است پرزیدنت بایدن به ریاض آمده و با ولیعهد سعودی گفتگوی مستقیم کند، پس از این پاسخ سربالا، عربستان اعلام کرد که تولید خود را بالا نخواهد برد. فردای دیدار سفیر سعودی با جو بایدن؛ بن سلمان با پوتین تماس تلفنی گرفته و به طرف روسی قول داد تابع اوپک پلاس باشد. این تماس عجیب باعث عصبانیت شدید آمریکاییها شد. مایکل رتنی به نمایندگی از دولت آمریکا به ریاض رفته و بدون تنظیم قرار قبلی به دیدار بن سلمان رفت؛ گفته شده است که این دیدار محرمانه از ظهر آغاز شده و بیش از ۵ ساعت طول کشیده است و البته با بدترین شکل ممکن به پایان رسیده در پایان آن دیدار طرف آمریکایی شاهزاده سعودی را تهدید به اقداماتی کرده و گفته بود که عواقب بدی در انتظار اوست!
رسانههای سعودی اخبار قابل توجهی از این دیدار به بیرون درز ندادهاند اما روزنامه الوطن که روزگاری توسط جمال خاشقچی اداره میشد و این روزها در اختیار خانواده اشرافی خالد الفیصل قرار داد، در یکی از ستونهای خود نوشته است که وقتی موشکهای یمنی روی سر بن سلمان در ریاض میخورد؛ او با فرمانده سنتکام (گروهک تروریستی) تماس گرفته و گلایه کرده بود که آمریکا خودش را به خواب میزند تا انصارالله به سادگی عربستان را نابود کند. فرمانده آمریکایی در پاسخ گفته بود که سیاست با همین شوخی ها جذاب میشود... الوطن نوشته بود که آمریکا باید بداند که سیاست شوخی نیست! سطح اختلافات میان حاکم سعودی و دولت بایدن به حدی بالا رفت که مایکل هرتزوک سفیر رژیم صهیونیستی در آمریکا از دو دوطرف خواست خویشتن دار بوده و صف جبهه واحد را بر هم نزنند.
بایدن بر سر دوراهی
هر قدر که آتش جنگ در اوکراین زبانههایش در خرسون و دونباس بالاتر میرود استیصال آمریکاییها نیز افزایش مییابد. اروپاییها به خوبی میدانند که ادامه جنگ باعث میشود تا زمستان دوام نیاورده و بازی به سود رقیب رقم بخورد. از این رو آلمانیها از حالا مذاکره با پوتین برای خریدن گاز با عدد روبل روسی را آغاز کردهاند. بایدن به طرفهای اروپایی قول داده است که گاز مایع به اروپا میرساند، امری که محال است و قیمت تمام شده آن سر به فلک خواهد زد.
از سوی دیگر تمامی نقشههای روی میز از جمله خط انتقال انرژی از قطر یا کردستان عراق به سوی اروپا حداقل به ۵ سال زمان نیاز دارد؛ تا آن زمان اتحادیه اروپا تاب این سطح از فشار را نخواهد داشت. تنها گزینه به صرفه برای بایدن در شطرنج جهانی انرژی همچنان عربستان سعودی است. نایبالسطنه سعودی نیز این موضوع را خوب میداند که بایدن مجبور است در برابر درگاه کاخ سعودی زانو زده و طلب نفت ارزان قیمت کند!
در حالیکه منطقه خودش را آماده سفر بایدن به ریاض کرده بوده به ناگهان اعلام شد که سفر رئیس جمهور آمریکا به عربستان و بعد از آن سرزمینهای اشغالی کنسل شده است. در این خبر آمده است که کاخ سفید در تدارک سفری گسترده تر به خاورمیانه بوده و به جز دیدار از ریاض و تل آویو؛ بایدن از چند کشور دیگر منطقه نیز دیدن خواهد کرد. آگاهان سیاست خارجه گفتهاند که موارد مطرح شده توسط رسانههای آمریکایی تنها یک بهانه دیپلماتیک است و بایدن نمیخواهد از موضع ضعف با مقامات سعودی دیدار کند. به عبارت بهتر آمریکا همچنان باید جور جنگ در اوکراین را به تنهایی به دوش بکشد تا سعودی احساس برتری نکند. این تاکتیک به زودی نتایج خود را در منطقه نشان خواهد داد. سفر دو گروه دیپلماتیک از عربستان به آمریکا و نیز سفر دو دیپلمات آمریکایی به ریاض نشانهای از همین ماجراست.
پیس از این نشریه فارن افرز سفر بایدن به عربستان را یک اشتباه بزرگ خوانده و نوشته بود:
این امکان وجود دارد که سعودیها، پس از سفر رئیس جمهور آمریکا، یا پس از تابستان مسیر خود را معکوس کنند و یا زمانی که ایالات متحده تقاضای عرضه اضافی در صورت عدم کاهش قیمتها را دارد بگویند که نمی توانند بیشتر از مقدار فعلی تولید داشته باشند. افزون بر این بعید به نظر می رسد که ولیعهد سعودی به بایدن لطفی بکند، به خصوص وقتی می بیند که حزب جمهوری خواه دوست عربستان سعودی احتمالاً سال آینده ریاست کنگره را بر عهده می گیرد و شاید حتی بزرگترین متحد سیاسی او یعنی دونالد ترامپ، در سال ۲۰۲۴ دوباره رئیس جمهور شود.
دوفاکتوی نفتی چه اثری بر سیاست خارجی دارد؟
پس از لغو سفر بایدن به منطقه، برخی گمان میکنند که بهترین راه حل برای آمریکا آن است که با لغو تحریم نفتی ایران و نیز ونزوئلا بازار را با به تعادل موقت بکشد. به اعتقاد برخی افزایش سهم بازار ایران به معنای پیام برای «دوفاکتو شدن فضا» بدون رسیدن به توافق است. اما نکته قابل تامل آن است جمهوری اسلامی ایران با در اختیار داشتن نبض شریانی انرژی در منطقه نیاز به هماهنگی در فروش با هیچ نیروی ثالثی ندارد.
آخرین گزارش چاپ شده توسط وزارت خزانه داری آمریکا نشان میدهد که سطح فروش اوراق دلاری در آمریکا به سرمایهگذار خارجی تا ۳۶ درصد کاهش یافته است. در حالی که آمریکا مجبور به هماهنگی با بانک های اروپایی در اداره بحران انقباض اقتصادی و حفظ تعادل در ترازنامه است، ادامه شرایط موجود برای بایدن به معنای یک خودکشی تمام عیار خواهد بود. این روزها آمریکاییها در بحران قیمت بالای بنزین دست و پا زده و حتی در تامین برخی کالاهای اساسی چون شیرخشک نیز با مشکل روبرو شده است. از این رو رانده شدن بایدن از درگاه شیطانی بن سلمان نباید مسیری خلق کند که او با دور زدن زمین بازی به اهداف خود برسد.
یک گلوله را دوبار نمیتوان شلیک کرد!
واقعیت آن است که وعده دیدار با بایدن در تنگه هرمز برای پیش فروش نفت، هزینه گزاف برای آمریکاییها دارد. از اردیبشهت ۱۳۹۷ تا به امروز ترامپ و بایدن تمامی مدلهای تحریمی علیه جمهوری اسلامی ایران را آزموده و اجرا کردهاند، در این مدت نه تنها بازرگانان ایرانی بازداشت شده و حسابهای بانکی یکی پس از دیگری بسته شد، بلکه در اقدامی شرم آور نفت ایران توسط دزدان دریایی آمریکایی ربوده شد. این روزها آمریکایی ها با اجرای سناریوی یک نمایش ضعیف سعی دارند بدون اجرای توافق از برجام انتفاع به دست آورند. دسترسی آمریکا به نفت منطقه در حال حاضر نه به معنای اجرای بندی از برجام، بلکه به مفهوم انتفاع واشنگتن از مواهب آن است.
سفر مضحک گروسی (مدیر کل آژانس) به سرزمینهای اشغالی و سپس آماده کردن متن یک بیانیه در شورای حکام نشانهای واضح بر این ماجراست. در این وضعیت آمریکا نمیتواند یک گلوله را دوبار شلیک کند؛ اسلحه بایدن تیری در خشاب ندارد که آن را به سوی مردم ایران نشانه بگیرد.
رئیس جمهور آمریکا در حال حاضر دو راه حل دارد، یا آنکه زیر بار نقشه مرگ آور موساد رفته و با نوشیدن وعده زهرآگین سعودی انتخابات ریاست جمهوری بعدی را تقدیم جمهوری خواهان کند؛ یا آنکه به جای اقدامات موذیانه به برجام بازگشته و انتفاع تهران را از آن تضمین کند، به صورت طبیعی راه حل دوم برای آمریکاییها هوشمندانه تر است.